Saturday, December 29, 2007

Santa


دلمان می‌سوزد برای جناب سانتا... هر روز باید بنشیند روی صندلی که این فینگیلی‌ها بیایند عکسشان را بگیرند و بروند. ولی آن لبخندهای کوچک حلاوتی دارد که خستگی آدم را می‌برد، مثل یک لیوان چای داغ.

Friday, December 28, 2007

Tuesday, December 18, 2007


سرده. یه شب سرد برفی. صورتت سرخ شده از تازیانه باد. گونه‌هات سرخه. و دماغت هم. چند قدم میری و برمیگردی و پشت سرتو نگاه میکنی تو این شب تاریک. با خودت میگی :

- کاش یه چندتا ردپای دیگه هم اینجا بود... کنار ردپای من...


Saturday, December 15, 2007


برف می‌بارد
برف می‌بارد به روی خار و خاراسنگ
كوهها خاموش
دره‌ها دلتنگ

در كنار شعله آتش
قصه می‌گويد براي بچه‌های خود عمو نوروز
گفته بودم زندگی زيباست

Friday, December 14, 2007


نیلوفر آبی را می‌گویند که نماد عشق است، نماد شرقی عشق. گل سرخ نمادیست که ما بیشتر برای عشق می‌شناسیم، نماد غربی عشق. نیلوفر آبی را کمتر دیده‌ایم، با اینکه نماد آب است. نماد حیات و نماد آناهیتا، الهه آب. در نقشهای تخت جمشید بارها نیلوفر آبی را دیده‌ام ولی این اولین گل نیلوفر آبی بود که با چشم خود دیدم. زیبا حتی در میان خیابان. ونکوور درست نزدیک استنلی پارک. (ژوئن 2007)


به زودی در این مکان یک باب فتوبلاگ افتتاح خواهد شد.


باتشکر

مدیریت Phoenix